Tuesday, October 20, 2009

سر مقاله

ابتدا مي توانم توصيه كنم شما تك تك خوانندگان را رجوع كردن به سايت پارلمان نيوز يا هر منبع موثقي كه مي شناسيد؛ جهت تهيه ي نسحه اي از قانون به شدت اساسي جمهوري اسلامي ايران (!) و مطالعه ي آن كه دو ساعتي وقت از شما خواهد دزديد. بد معامله اي نيست؛ هست؟
1. نان؛ پنجاه درصد گران شد! = مهمترين و اساسي ترين جزء زندگي خوانواده ي ايراني پنجاه درصد گران شد. تعرفه ي برق چهارصد درصد افزايش يافت. جايي خواندم برق دومين كالاي اساسي سبد خانوار ايراني ست.
سوال: پيدا كنيد تاثير تورم بر پرتقال فروش را.
سپاه پاسداران سهام شركت ملي؛ (دقت شود؛) ملي مخابرات ايران را خريد.
سوال: آيا سپاه پاسداران انگيزه ي اقتصادي دارد؟ اگر نه؛ انگيزه ي سياسي و امنيتي داراد؟ اگر نه ديوانه است و پولش را دور مي ريزد؟
سوال ديگر: اصل صد و چهل و چهار قانون اساسي كه سالها سر تبيين و تنوير و تعيينش دعوا و كشمكش؛ در همين مجمع تشخيص مصلحت نظام (!) خودمان بود؛ يعني همين؟
لازم به ذكر است كه فعلا كليات طرح تحول اقتصادي و هدفمند كردن يارانه ها و (آمريكايي كردن اقتصاد ايران و همزمان شكستن كمر آمريكا و حذف اسرائيل از نقشه ي دنيا و غيره) به تصويب مجلس رسيده است.
كارشناسان اقتصادي حامي دولت از شكوفايي اقتصادي و كارشناسان اقتصادي غير حامي دولت از ركود و ورشكستگي اقتصاد ايران و تورم سه رقمي صحبت مي كنند.
سوال: سوالي نيست برادر. همه چيز واضح است.
ايران خودرو؛ بزرگترين توليد كننده ي اتوموبيل در خاورميانه در آستانه ي ورشكستگي است. فاميل رئيس دولت به مديريت عامل ايران خوردو منصوب مي شود.
سوال: براي جواب زير سوال بسازيد
جواب: ايرانخودرو ورشكست شد

2. ايران پيشنهاد آژانس بين المللي انرژي اتمي را در خصوص غني سازي اورانيوم در كشوري غير ايران و مورد توافق دو طرف پذيزفت.
سوال: در اين مدت هشت؛ نه سال؛ بعد تمامي تحريم هاي اقتصادي و سياسي و قطعنامه هاي چهار گانه و يحتمل پنج گانه و انزواي سياسي بي سابقه و همه و همه كه به بهانه ي دفاع از غرور ملي و عزم ايراني و چه و چه و چه بود؛ و نبود؛ اين كوتاه آمدن براي چه بود و آن كوتاه نيامدن براي چه؟
جواب:
الف. آن كوتاه نيامدن هم به شما ربطي ندارد؛ اين كوتاه آمدن هم همينطور
ب. آن كوتاه نيامدن نتيجه ي سياست هاي وطن فروشانه ي خاتمي بود و اين كوتاه آمدن نتيجه ي شجاعت و ميهن پرستي احمدي تژاد
پ. دو گرم مغز هم انصافا چيز خوبي ست

3. صدر اعظم آلمان؛ نخست وزير انگلستان؛ رئيس جمهور آمريكا؛ نخست وزير ايتاليا؛ و ... حكومت ايران را محكوم به نقض حقوق بشر مي كنند. نخست وزير روسيه پيشنهاد دوستي و مذاكره ي ايران و اسرائيل را مي دهد. (خاك و چوك)
واكنش برخي از شما: مرگ بر استكبار... مرگ بر اسرائيل... مرگ بر آمريكا... مرگ بر انگليس... مرگ بر جرمني(براي رعايت كردن وزن و قافيه و اينا) ... مرگ بر روس... اوه اوه اوه... درود بر روسيه؛ ولي كماكان مرگ بر اسرائيل.
جواب من به جواب آن برخي هاي بالا: باشد؛ قبول. ولي يك سوال: مي توان با بد انگاشتن و ناديده گرفتن نيمي از قدرت برتر اقتصادي؛ سياسي و نظامي دنياي امروز و چيزي در حدود يك دهم انسان هاي كره ي زمين به سوي پيشرفت و بي نيازي حركت كرد؟ آيا "اينتل" صهيونيست و "اِي اِم دي" امپرياليست را مي توان تحريم كرد؟
سوال: واقعا در كشوري كه از ريزپردازنده استفاده نمي كند؛ مي توان زندگي مترقي داشت؟
جواب همان برخي ها: بله كه مي شه؛ خوب هم مي شه...

حرف دل:
خيلي مشتاقم جواب هايي اميدوار كننده و خوشبينانه براي سوالهايم بيابم. در همين راستا درس و مشق و كار و زندگي را به امان خدا ول كرده ام و به تفكر مشغول شده ام. غافل از اينكه هر لحظه تفكرم مساوي با رنگ پريده تر شدن سوي اميد و افزايش تشويشات و درد هايم به طرز شديد و سستي و رخوت ناشي از غفلت اطرافيانم در ابعاد حديد است.

به اميد روزي كه "انسان" ارزش شود

Sunday, October 18, 2009

explanation, in-vain


بمب عاطفی غریبی در زندگیم منفجر شده که از امواجش هنوز منگم.
استخدام رسمی شرکت دوست پدر شده ایم و کاری که دوست داریم را انجام می دهیم.
درس ها و مشق ها عینهو "چی" روی سرمان ریخته اند. (طبق معمول البته)
ورزش را هم مگر می شود کنار گذاشت؟
خوب اینها را گفتم که حق بدهید اگر چند وقتی ست کم کار شده ام.
البته شاید هم حق ندهید،
ولی ایرادی ندارد.
تصمیم جدی به نوشتن دارم...
خیلی جدی...
یک نشریه هم در راه راه اندازیش هستیم،
آن هم خیلی جدی...
خلاصه که شیش سیلندر برگشته م،
و آماده م...
استارت زده شده است رفقا