Wednesday, February 3, 2010

may nothing but happiness come...

وقتی از کودکی توی سرت می زنند،
وقتی در نوجوانی نادیده گرفته می شوی،
وقتی در جوانی محدودت می کنند،
وقتی در میانسالی کوله باری از عقده ها و ناکامی ها را به همراه داری،
وقتی در پیری به بدبختی هایت دامن می زنی،

وقتی پد و مادر زور می گویند،
وقتی در مدرسه زور می گویند،
وقتی احمدی نژاد زور می گوید،
وقتی سید علی زور می گوید،
وقتی حتی احمد خاتمی هم زور می گوید،

وقتی سجاد ساده در زندان است،
وقتی نوید حسینعلی زاده در زندان است،
وقتی مهرداد بزرگ در زندان است،
وقتی محمد پور عبدالله در زندان است و شش سال دیگر هم همانجاست،
وقتی دو نفر بیگناه را اعدام کرده اند و نه نفر دیگر را هم قرار است،

می شود نشست، و در یک نود دقیقه غرق شد و به برد تیمی خوشحال شد و به باختش غمگین...
براستی، زندگی همین جاری بودن در لحظه هاست...
براستی هست

No comments:

Post a Comment