اساسا اعتقاد دارم که آگاهی رو نمی شه کرد تو پاچه ی ملت، و اینکه تقریبا سخت ترین کار دنیا و هم ردیف شکستن شاخ دیو و ایناست. برای دادن آگاهی و از بین بردن نا آگاهی ها، اول باید مخاطب رو انگیخت تا نیاز به تغییر رو در خودش حس کنه و به عنوان یک محرک پتانسیلی برای دریافت رو درش ایجاد کنه. این انگیزش هم بر حسب شرایط و مقتضیات می تونه خودش متغیر باشه، و درک و استفاده ازش به شدت امر حساسی.
در این مکان و زمان بخصوص، بنده همت به این امر خواهم گمارد و با برجسته کردن تضاد ها در رفتار ها و اندیشه هایی که از اطرافم می گیرم و تجربه می کنم قصد در نمایاندنشون به عنوان فید بک، خواهم داشت که انگیزه ی مذکور فراهم، و پتانسیل مربوط ایجاد، و تغییر لازم اعمال گردد.
البته با علم به اینکه روش بالا مطمئنا بهترین در نوع خودش نیست، و همچنین با در نظر گرفتن این نکته که "بالاخره باهاس از یه جایی شروع کرد دیگه!"، از هر گونه پیشنهاد، انتقاد، مباحثه، مجادله، مخامصه، مباطله(!؟) و غیره و امثالهم استقبال ویژه به عمل می آید.
در این مکان و زمان بخصوص، بنده همت به این امر خواهم گمارد و با برجسته کردن تضاد ها در رفتار ها و اندیشه هایی که از اطرافم می گیرم و تجربه می کنم قصد در نمایاندنشون به عنوان فید بک، خواهم داشت که انگیزه ی مذکور فراهم، و پتانسیل مربوط ایجاد، و تغییر لازم اعمال گردد.
البته با علم به اینکه روش بالا مطمئنا بهترین در نوع خودش نیست، و همچنین با در نظر گرفتن این نکته که "بالاخره باهاس از یه جایی شروع کرد دیگه!"، از هر گونه پیشنهاد، انتقاد، مباحثه، مجادله، مخامصه، مباطله(!؟) و غیره و امثالهم استقبال ویژه به عمل می آید.
No comments:
Post a Comment