بسیار بسیار زندگی عجیبی ست...
داشتم فکر می کردم،
به بدبختی، ترس، بیماری، پیری، جنگ، ظلم، حسادت، تظاهر، دزدی، قتل، اعدام، دروغ، تهمت، غیبت، روان پریشی، افسردگی، خیانت، تنفر، فقر، حرص، گرسنگی، بی پناهی، تنهایی، فساد، نادانی، نگرانی، ناتوانی، نیازمندی...
همه اش می ارزد،
فقط به امکان وجود یک منظره مزرعه ی گندم،
در باد
داشتم فکر می کردم،
به بدبختی، ترس، بیماری، پیری، جنگ، ظلم، حسادت، تظاهر، دزدی، قتل، اعدام، دروغ، تهمت، غیبت، روان پریشی، افسردگی، خیانت، تنفر، فقر، حرص، گرسنگی، بی پناهی، تنهایی، فساد، نادانی، نگرانی، ناتوانی، نیازمندی...
همه اش می ارزد،
فقط به امکان وجود یک منظره مزرعه ی گندم،
در باد
No comments:
Post a Comment